اوممممم سلام...
اینجانب یک عدد زینبِ دهن سرویس شده هستم :)
عاقا رفتم دکتر...واسه پروسه ی ارتودنسیم باید چهارتا دندون بکشم =|
امروز اولین دندون کشیدنم بود...مث چــــــی می ترسیدم...خیلی هااااا!
عاقا من نشستم رو صندلی...ضربان قلبم هی میزد هی میزد...اعصاب سمپاتیکم شدیدا تحریک شده بود و هی هورمون کورتیزول (که همون هورمون مبارزه با سختی ها و مصائب هستش) از غده های فوق کلیه م ترشح می شد...در حدی ضربان قلبم شدید بود که این صندلی دندون پزشکی هم از تکون های قلبم تکون میخورد =|
هوچی دیگه اومد آمپول سر کننده رو برام زد...منم که شدیدا ترررررررسو.... پامو فشار میدادم که دردش کمتر شه...یه ربع نشستم تا سر بشه و بعد یه چی انداخت زیر دندونم و انقد به بیرون هولش داد تا در اومد.... ولی خب باید اعتراف کنم اونقدری که من ازش میترسیدم و حس میکردم درد داره ، ترس و درد نداشت!
الان من یه دندون ندارم :(
عاقا روم نمیشه بخندم :(
دوشنبه هم باید پلاک هامو عوض کنم..فک کنم رنگ سبزآبیش خوشگل باشه :)
ممممم یکشنبه بعد ار سه روز تعطیلی دوتا امتحان داریم...یکیش شیمی که عاشقشم و هرچقد بخونم ازش خسته نمیشم
یکی هم ادبیات که شدیدا ازش متنفررررررم
امروز زنگ آخر پرورشی داشتیم...زنگ تفریح یکی از بچه ها داشت شیرکاکائو میخورد....وقتی تمومش کرد بطری شو ازش گرفتم تا زنگ بخوره...بچه های پایه رو جمع کردم و نشستیم وسط کلاس...جرئت حقیقت بازی کردیم :))))
وای خدا خیلی بازی خوبیه...یاد عید 92 افتادم که با سینا و پریا و نگین و مهدیس و دیاکو و نیما بازی کردیم...آخییییی...خیلی خوش گذشت..همش میفتاد به من و نیما...خلاصه جاتون خالی آمار تک تک دوست دختراشو درآوردم :)))
البته بماند که سینا هم تلافی کرد :) ولی من اون موقع پاااااک بودم :) به جان خودم :)
امروز اما وقتی ته بطری به من افتاد...پته م حسابی افتاد رو آب :) من جرئتشو نداشتم که جرئت انتخاب کنم بچه های کلاس خیلی کله خراب بودن نمیشد باهاشون مقابله کرد درنتیجه تریجح دادم رازم رو بدونن اما سالم بمونم :))))
میگم یه خورده از خون دندونم رفت ته حلقم...به نظرتون چند درصد امکان داره خون آشام شم؟!