سلامی بازم :)
خوبین؟ خوشین؟
من که عاااالی ام خخخخخ =) فکم پیاده شد
بیخیال چیزی نمیگم الان پیش خودتون میگین این دیگه چه دختریه که رشته ش تجربیه و از دندون پزشکی و دندون کشیدن میترسه :) بگین عاقا بگین حقیقته دیگه من که خجالت نمیکشم هرکسی از یه چیزی میترسه =)))
مزاحمم رو خیلی شیک پروندمش :))) آخیش زندگی چه خوبه
بچه های سال سوم رو امروز با بچه های دوم بردن اردوی راهیان نور
یادش بخیر مام پارسال رفتیم چه حااااالی داد
البته ما رفتیم جنوب ولی امسال منطقه غرب بود!
خلاصه قرار بود اونایی که میرن زود تعطیل شن برن خونه که ساعت 3 برگردن
من و نیلو که قرار نبود بریم خوش و خرم زنگ تفریح رفتیم پایین کلی خندیدیم...ینی خندیدیم هااااا خیلی !
زنگ تموم شد رفتیم بالا دیدیم عــــــه بچه ها کوشن؟!
فقط کیف من و نیلو اونجا تک و تنها و غریب مونده بود :ِD
خلاصه که اون زنگ رو موندیم تو حیاط که البته کلی خوشید...خاطرات رو مرور می نمودیم...بچه بازی هامون کم عقلی هامون و چقدر بهشون خندیدیم
و دوتایی به این نتیجه رسیدیم که زندگی مون چقدر زود گذشت! خیلی زود...
امروز به نگرانی هام یه دونه دیگه هم اضافه شد...داداشم!
البت داداش خودم نیست ولی خب داداشمه :)
از ته دل آرزو میکنم مشکلی که هست راجبش حل بشه...
این عکسه خیلی گویای جامعه امروزمون هست نه؟ همه زیرآبی میرن...و فکر میکنن کسی ندیدتشون
از هـــᓄـین تریبون اعلاـᓄ ᓄـیڪنـᓄ عزیزᓄ بالاـᓘـرهـ ڪهـ چی؟یهـ روز توے یڪ نـᓆـطهـ از این زᓄـین بهـ هـــᓄ ᓄـیرωـیـᓄـ...اون ᓄـوᓆـع ωـت ڪهـ زل ᓄـیزنـᓄ تو چشـᓄـت و هـــᓄـین برات ڪاـᓅـیهــ!