لوکِ معمولی! ( ˇ෴ˇ )
خداوندااااا آخه سوتی تا چه حد؟!!!
شما یه همایش رو تصور کنین که جمع خیلی جدی باشه...اکثرا رنگ تیره و یا چادری باشن
اون وقت من.. خیلی شیک و مجلسی خوش و خرم با مانتوی سبزآبی و آستینای تازده و دستبند و شال و اینا رفتم تو اون همایش!!!
سعی نمودم به رو خودم نیارم و پرستیژ خودم رو حفظ کنم
اینا به کناااااار آخه یکی نیست بگه زینب کوووری نمیبینی جلوت پله هست؟! چشمتون روز بد نبینه قشنگ ضایع گشتم...یه جوووووری رو پله ولو شدم مجری بنده خدا یه دقه مکث کرد :">
هیچی دیگه حالا مگه خنده م بند میومد؟! رفته بودم رو ویبره ;D
و امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه هیچ وقت با پرستیژ راه نرم =)
خوشحالم که فردا زیاد درس نداریم
جدیدا عاشق آهنگ جاده یک طرفه- مرتضی پاشایی شدم...مخصوصا اون قسمتش که میگه :
" میدونی...حالم این روزا...بدتر از همه س...آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شڪست ...قول بده که تو... از پیشم نری...واسه من عاشقے دیگه جاده ی یــڪ طر؋ــہ س...میمیرم بری...آخرین دفعه س! "
خوش باشید ◕‿◕
- ۹۳/۰۷/۱۵
عایا درست میگم :)