معرفی
شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ب.ظ
سلام عرض مینمویم
زینب هستم
ملقب به زیزی...
گاهی زیزی گولو...گاهی زینبی! هرکی هرچی دلش میخواد میگه... من خودم به صورت غیر ارادی میفهمم منظورشون منم :)
دیدین آدم یوهو جوگیر میشه یه کاری بکنه؟ الان من در اون حالتم...برای هزارمین بار جوگیر گشتم وبلاگ بنویسم...
سال سوم استم...نهایی...و بسی ر فکر درس و کنکور
اما خب بعضی وقتا به این نیاز دارم که بنویسم...از همه چیز بگم و خودمو خالی کنم...
و نیلو دوس جونی عزیزم با وبلاگ نویسیش این ایده رو توی ذهن منم نهاد :)
برادر گرام که شهریور عروسیش بود و قرار بود نزدیک خونه ما خونه داشته باشن یوهو تغییر جهت دادن و رفتن به سوی تهران.. بسی سخت می باشد جدایی ازش...بسی بهش وابسته ام
اما طبق معمول همیشه کسی از حس درونیم باخبر نمیشه...
از گوشی نازنینم دل کندم :/ هم اکنون یک عدد گوشی ساده دار می باشم =)
اصن این صدای تق تق SmS یه حس خوبی به آدم میده به قول نیلو
از چه بگویم...مممم از مدرسه...اینکه دبیرامون فقط دو الی سه تا از پارسالیا موندن...بقیه جدیدن...وای دبیر زمین شناسی که عالیه :D من عاشقشم به شخصه
نمیدونم من اینجور حس میکنم یا واقعا درسای امسال آسون شده؟ :-؟
حالا این جمله رو که گفتم اگه از فردا گند نزدم به همه چی =)
البت فردا که عیده تعطیله...عیدتونم مبارک...هرچند که وبلاگم هنوز هیچ خواننده ای نداره ولی خو بعدا که خوندین خلاصه من تبریک گفتم :)))
- ۹۳/۰۷/۱۲