که چی؟!
بازار بودم...
دیدم دوتا پسر هی دارن شکلک در میارن...هی شبیه گودزیلای مرده (اینو فقط نیلو میدوه چرا مُرده!!!) قیافشونو در میاوردن و دوباره از اول این پروسه طی میشد!
کنجکاو شدم ببینم قضیه چیه...که دیدم یک عدد نی نی بغل باباش بود...داشت پشت سرو نگا میکرد...این دو عدد هموطن همیشه حاضر در صحنه داشتن شکلک در میاوردن مثلا نی نی بخنده :|
من به شخصه وحشت نمودم :|
حالا یه نمایشگاه کنار سینما بودش...رفتیم همینجوری یه سر بزنیم...سینما آسانسور داره سه طبقه س(فهمیدین سینمای ما خیلی باکلاسه یا ادامه بدم؟؟؟! )
بعد بازم دوتا از اون حماسه سازان کشور هی با آسانسور میرفتن بالا هی میومدن پایین...من خنده م گرفت یه لحظه...خندیدم نگو اون نگهبانِ اونجارو متوجهِ اون پسرا نمودم :))))
هیچی دیگه...یکی از اون پسرا که رسید طبقه بالا اون نگهبانه همون لحظه فیوز آسانسور رو قطع کرد :)))) مجبور شد سه طبقه پله پیچ پیچی رو بیاد پایین :)))))
بسی روحم شاد شد دسش درد نکنه...ولی گوناه داشتن ....بازی میکردن خو ( میخورد 17 یا 18 سالشون باشه) اما کودک درونشون هنوز 3 سالش بود! :">
الان داشتم وبلاگ وحید رو نگا میکردم راجب اسید پاشی نوشته بود...
چند روزه فکرم خیلی درگیره...واقعا میخوان اینجوری کنن که چی؟ که مردمو از اسلام زده کنن؟! هه کسی اگه از اسلام متنفر باشه راه باز جاده دراز مجبور نیست به خودش بگه مسلمون!
+ آخ جون فردا اول محرمه... دلم براش تنگ شده بود
++ الان که اومدم راجب اسید بنویسم ...دقیقا همین الان اخبار داره راجب همین گزارش پخش میکنه :) اصن مرسیییی تفاهم
- ۹۳/۰۸/۰۳
sheklake pesaara vaghean vahshatnake mifhmam...khub on bache he nazade zire gerye:D