جواب کنکور اومد!
زبان و ادبیات انگلیسی...داشنگاه کردستان...روزانه!
هوف...نمیدونم چی بگم!
امشب شب خوبی نیست برام...حس میکنم باید خالی شم...
همین الان...700 کیلومتر اون ور تر از اینجایی ک من نشستم...مراسم نامزدی عه...نامزدی عشق دوران نوجوانی! عشق شیش ساله...
سخت بود...ولی خب! نمیدونم...
از شنبه میرم دانشگاه...یکی ام از همکلاسی های احتمالیم رو پیدا کردم...گرایشش آموزش زبان انگلیسی عه... ولی با این حال فکر میکنم خیلی از درسامون باهم باشه!
چقدر قبلا ذوق داشتم برای محیط دانشگاه...ولی دوشنبه رفتم خبر خاصی نبود :)))
الان دارم آهنگ گوش میدم...اس میدم...با نیلو میحرفم....تایپ میکنم...فکر میکنم...تصور میکنم...و خیلی چیزای دیگه ای ک همزمان دارم انجام میدم...
چقدر دختر بودن سخته :)
دیشب امید به درس خوندن رو در یک نفر زنده کردم...خیلی خوب بود کلی بهم انرژی داد این کار...
.
صحبت خاصی ندارم...
+امیدوارم خوشبخت شی عشق نوجوانی...
+آینده ای روشن مرا میخواند...!
+خدایا شکرت واسه همه چی